چهار رویکرد در سخن گفتن

ساعت 12 ظهر و اوج شلوغی و ترافیک .چراغ راهنما زرد که میشه ماشین ها سعی می کنن بیشتر گاز بدن تا به چراغ قرمز نخورن و چهارراه رو رد کنن.

در همین حین که یک ماشین چراغ زرد رو رد می کنه ناگهان چراغ قرمز میشه و به علت ترافیک،وسط خیابون می مونه و از طرف دیگه که چراغ سبز میشه ماشین ها شروع می کنن به حرکت و چهارراه بسته میشه و ناگهان کسی به نشانه اعتراض سرش رو از ماشینش بیرون میاره و به قول خودش با بار کردن دوتا کلمه ی بی ادبانه می خواد درسی به طرف مقابل بده که یاد بگیره چراغ وقتی قرمز میشه نیاد وسط چهارراه، و راننده ی دیگه هم جواب میده و به همین راحتی یه دعوا و نزاع شکل میگیره.

کاری به این ندارم که قطعا کسی که مقررات رو رعایت نکرده مقصره و به عنوان یک خاطی باید جریمه بشه چرا که حقوق دیگران رو پایمال کرده اما چندتا سوال دارم:

سرمونو از شیشه درآوردن و فحش و بد و بی راه گفتن بهترین راهه؟

آیا برخورد کردن با اون شخص اونم به این شکل چیزی رو بهش یاد می ده؟

یا توهین بهم دیگه باعث میشه مشکل مون حل بشه یا بدتر دامن می زنیم به مشکلات مون؟

آیا خودمون هم دوست داریم کسی این برخورد رو با ما انجام بده و بهمون بد و بیراه بگه؟

آیا می دونستین یکی از بیشترین پرونده های موجود در دادگاه ها به موضوع دعوا و فحاشی و نزاع مربوط میشه.

همه این ها رو گفتم تا به این برسم که معمولاً وقتی ما میخوایم با هم دیگه ارتباط برقرار کنیم می تونیم از چهار روش گفتمان استفاده کنیم.

صحبت کردن با خشونت:

که در این روش ما به سرزنش کردن،متهم کردن،استفاده از زبان بدن تهدید آمیز مثل اشاره با انگشت یا نزدیک شدن به شخص و…استفاده می کنیم و به دیگران دستور می دیم و متوقع میشیم و صدامون رو بی جهت بالا می بریم.

صحبت کردن با خشونت منفعلانه:

یعنی به گونه ای حرف بزنیم که دیگران را برنجانیم اما با ارسال پیام هایی غیرمستقیم و به طور ملایم.در این رویکرد به نظر میرسه  که فرد موافقه حرف های شماست اما در حقیقت موافق نیست و به جای اینکه با شخصی که مشکل داره صحبت کنه پشت سرش حرف میزنه.از طرفی در این نوع بیان گوشه کنایه های ظریف و تحقیرآمیز زیاد دیده میشه و زبان بدن با حقیقت کلام تناقض داره.مثلا شخص حرفی رو به عنوان واقعیت مطرح می کنه اما زبان بدن او نشون میده که یا داره دروغ میگه یا به حرفش مطمئن نیست. همچنین معمولاً این طور افراد انتقادگر هستند و از کمک کردن به دیگران خودداری می کنند.

صحبت کردن ناقاطعانه:

در این روش فرد خیلی ملایم صحبت می کنه اما منفعله و به دیگران اجازه می ده که بر مکالمه مسلط بشن.افراد در این نوع صحبت کردن معمولاً بیش از حد موافق هستند،از صحبت کردن اجتناب می کنن و معمولاً ترجیح میدن که حرف نزنن و کمتر منظور خودشون رو بیان کنن و زبان بدن افراد کناره گیر رو دارن؛ مثلا سعی می کنن خیلی به چشم دیگران نگاه نکنند و از دیگران فاصله بگیرن و معمولا به حاشیه میرن.

صحبت کردن قاطعانه:

از بین این چهار رویکرد بهترین نوع تعامل و صحبت کردن صحبت کردن قاطعانه ست.یعنی منظور خودمون رو صریح،مثبت و با اعتماد به نفس به روشنی بیان کنیم تا رفتارمون نسبت به دیگران احترام آمیز باشه.این الگوی صحبت کردن نیازمند بیشترین کسب مهارت و تلاشه چون که قبل از سخن گفتن باید حتما فکر کنیم و حرف بزنیم و قسمت سخت کار هم اینجاست.فردی که قاطعانه حرف می زنه مسئولیت پذیره،معمولاً پیش قدم میشه،فعالانه گوش می کنه،با اعتماد به نفس و صریح و سازنده حرف می زنه و صداقت نشون میده،روی راه حل تمرکز میکنه،صدا و زبان بدن اون حاکی از اعتماد به نفسشه و به راحتی نیازهاش رو مطرح می کنه.

حالا چطور قاطعانه حرف بزنیم؟یا چطور یک سخنگوی قاطع باشیم؟

حتماً متوجه شدید که بهترین روش برای بیان خواسته هامون روش قاطعانه ست اما خوب روش دشوار اما عالیه که می شه اونو به کار گرفت چون به تمرین وتلاشی زیادی نیاز داره و باید قبل از حرف زدن و هر عکس العملی به خوبی از رفتارمون آگاه باشیم و رعایت حال دیگران رو هم بکنیم.

دراین روش چیزی که خیلی مهمه گوش دادن فعالانه،دقیق و عمیق به صحبت های طرفه مقابله که تعریف گوش دادن یعنی دریافت پیام با دقت ، پردازش و تصمیم گیری و نهایتا پاسخ گویی به طرفه مقابله.

در حرف زدن قاطعانه ما حتما باید زمینه ی مشارکت دیگران رو هم فراهم کنیم.یعنی اجازه بدیم تا طرف مقابل هم حرف و نظر خودش رو بگه.خیلی ها رو دیدم که یک ریز حرف می زنن بدون اینکه صحبت های شخص مقابل براشون مهم باشه.بیاد داشته باشیم که افرادی که قاطعانه حرف می زنن می دونن که افراد شبیه هم نیستن و اون ها رو قضاوت نمی کنن.

افرادی که روش قاطعانه رو در پیش می گیرن به روابط خودشون به دید بلند مدت نگاه می کنن، چرا که ما به نوعی با اکثرا افراد جامعه به گونه ای تعامل خواهیم داشت.بی احترامی رو نباید با رفتاری مشابه پاسخ بدیم و گرنه میشیم درست مثل مسابقه طناب کشی که هرکسی سعی می کنه اونو به نفع خودش تموم کنه نه به نفع هردو.من این کار رو به بچه ها در کارگاه فن بیان و ارتباطات اجتماعی با مسابقه ی طناب کشی نشون میدم.

کسانی که قاطعانه صحبت می کنن همیشه به دنبال حل مشکل می گردن حتی گاهی اگر به نفع شون نباشه و تمرکزشون رو برای باقی نماندن در یک کشمکش می زارن نه برای باقی ماندن در اون.به جای سرزنش کردن و ناسزا گفتن سعی کنید با هم دیگر راه حلی پیدا کنید.

افرادی که از این روش استفاده می کنن احساسات شون رو به خوبی کنترل می کنن،اما افرادی که با خشونت و یا منفعلانه صحبت می کنن برعکس عمل می کنن و خودشون رو به دست احساسات شون می سپارن.می دونید از سوی یونسکو تعریفی که برای افراد با سواد ارائه شد این بود که افراد با سواد کسانی هستند که سواد عاطفی دارند و هوش هیجانی خودشون رو مدیریت می کنن.

بیاین برای اینکه بتونیم قاطعانه برخورد کردن رو یاد بگیریم اولین تمرین رو باهم از همین الان شروع کنیم و قدم اول رو برداریم.مطمئنم که اگر فقط همین موضوع رو یاد بگیریم و بهش عمل کنیم بسیار بسیار موثر خواهد بود و اون هم اینه که قبل از هر عملی خوب گوش بدیم،تحلیل و فکر کنیم و بعد با احترام پاسخ بدیم.

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

2 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • خیلی ممنون از مطالب جالبتون
    خیلی عالی بود

    • از همراهی شما فوق العاده ممنونیم

دیدگاهتان را بنویسید