مدیریت استرس در سخنرانی

مدیریت استرس در سخنرانی

متن فایل صوتی بالا را در زیر بخوانید

اگر شما هم می خواین توی یک جمعی صحبت کنید یا توی یک جلسه حتی  سخنرانی کنید،فکرها و نشخوارهای ذهنی همیشه با شماست.مثلا اینکه می گین:

سلام خوشحالم از اینکه توی این پادکست همراه شما هستم:

واقعیتش اینه که خیلی ها در مورد استرس و اضطراب سوال می پرسن و صحبت های زیادی قطعاً شنیدید،و می گن که من اگر واقعاً این استرس و اضطراب رو  نداشته باشم خیلی حرف برای گفتن دارم،خیلی ایده دارم که میخوام برای دیگران بگم،خیلی توانمندی دارم که می خوام صحبت هام رو به خوبی توی جمع انجام بدم؛ اما نمی تونم.این از کجا نشات می گیره؟

دلایلی زیادی هست که من میخوام قدم  اول رو بردارم و بهتون بگم که اولین و مهم ترین قفلی که باعث میشه تا ما استرس داشته باشیم و نتونیم به خوبی حرف بزنیم و باید قفل اون رو باز کنیم ذهن ما و افکار ماست.

برای اینکه خیلی راحت تر متوجه این مسئله بشین بزارید یه مثال خیلی ملموس براتون  بزنم.فرض کنید یه ارتشی می خواد آماده بشه برای جنگ،افرادی که توی این ارتش هستندبه جای اینکه آماده بشن برای جنگ بیان به این فکر کنن که اگه ما شکست بخوریم چی؟اگه دشمن مارو غافل گیر کنه چی؟اگه ما همه مون کشته بشیم چی؟اگه مهمات مون تموم بشه چی؟اگه روزی که می خوایم بجنگیم یه اتفاقی بی افته چی؟اگه مردم با ما همکاری نکنن چی؟و هزار و یک اگه ی دیگه و هزار یک دلیل و اتفاق دیگه ای که هنوز پیش نیومده اما ما از الان داریم فقط یه سری اتفاقات منفی رو با خودمون مرور می کنیم .

این ارتش به جای اینکه به نیروهاش آموزش بده، به جای اینکه آماده بشه،به جای اینکه امکانات خودش رو بررسی کنه،به جای اینکه نقشه و عملیات طراحی کنه،به جای اینکه دشمن خودشو ارزیابی کنه؛ اومده فقط رو نتونستم ها تیکه می کنه و قطعاً شکست می خوره.

من می خوام بهتون بگم اولین چیزی که ما باید آماده بشیم برای سخنرانی و صحبت کردن در جمع اینه که فکرمون رو اصلاح کنیم

ما در علم روانشناسی یک مثلثی داریم به نام مثلث افکار،احساس، اعمال.این مثلث میاد میگه چی؟!میگه ببین!!هر فکری که داری توی ذهن خودت مرور می کنی،اون فکر باعث ایجاد یک احساس در تو میشه،و اون احساسی که در تو به وجود میاد باعث میشه که تو یک عکس العملی داشته باشی.

من یک مثال ساده همیشه برای دوستان می زنم میگم : فرض کنید همین الان یک لیموی خیلی ترش یا یک لواشک فوق العاده خوشمزه این و خیلی تصور کنید که واقعا ترش.شاید اگر یکمی عمیق بهش فکر کنیم و باور داشته باشیم احساسی بهمون دست بده که باعث ترشح بیشتر بزاق در دهان ما بشه؛ و افکار دقیقاً همین کار رو با ما می کنن.

هرفکری باعث ایجاد یک حس در ما میشه و اون حس باعث میشه که ما یک عمل رو انجام بدیم یا نه؟! دوست من یکی از کارهایی که باعث میشه شما استرس زیادی رو تجربه کنی برای سخنرانی کردن اینه که فکرهایی داری که اصلاً در واقعیت وجود ندارن، اصلاً شما خیلی از اون ها رو موقع صحبت و سخنرانی کردن تجربه نمی کنی و فقط یک فکرن.

پس این مثلث یادت نره

افکار

احساس

اعمال

مثال میزنم : مثلاً خیلی ها می گن اگه خواستیم بریم سخنرانی کنیم بی افتیم چی؟! من سوالم از شما اینه تا به الان تویِ عمرتون چند تا سخنران دیدید که خوردن زمین؟ حالا فرض کنید همون یک نفری که خورده زمین آیا دیگه سخنرانی رو برای همیشه گذاشته کنار؟‍‍! نه… پس باید به این برسیم که این ها فقط یک باور ذهنیه و 9/99 سخنران ها هیچ کس روی زمین نمی افته.

یا خیلی از مسائلی که تو ذهنمون میان به راحتی قابل حل هستن و ما فقط باید براش آمادگی داشته باشیم.مثال ارتش رو یادتون باشه.مثلاً ارتشی ها به جای اینکه آماده بشن برای جنگ با خودشون مرور کنن که اگه دشمن به ما حمله کرد و پیروز شد چی؟!

من میگم به جای این بیاین اونقدر آمادگی کسب کنید که دشمنی اصلاً نتونه به شما فائق بیاد.

پس ما هم دقیقا باید همین کار رو بکنیم یعنی تمام توان و تمرکزمون رو بزاریم روی آموزش دیدن، روی آماده شدن،روی تمرین کردن،روی مرورکردن،افزایش اعتماد به نفس،روی مطالعه کردن،روی تمرین و تکرار و اقدام کردن.

این هاست که باعث ایجاد آمادگی میشه نه نشخوارهای ذهنی،نه اینکه نمی تونم و نمیشه و مسخره ام می  کنن و پشت سرم چی میگن چون همه ی این ها تبدیل میشه به یک باوری که دست و پای شما رو می بنده و نمی زاره هیچ وقت عمل کنی وهمه ی اینها یک بار عصبی و روانی زیادی رو برای شما ایجاد می کنن که شما به جای عمل بیشتر فکر می کنید و باز هم می رسیم به همون مثلثی که گفتم :

فکر باعث ایجاد حس میشه در شما و شما وقتی فکرهای خوبی نداشته باشید حسی بدی پیدا می کنید و این حس بد موجب میشه که یا شما عمل نکنید اصلاً دیگه نرید به سمت سخنرانی،هر وقتم ازتون خواستن بیاین سخنرانی کنید فرار کنید بگین نه من صحبت نمی کنم ،آماده نیستم ، نمی رین اصلاً توی این جمع و به هر شکلی شده فرار می کنید چون فکر تون باعث ایجاد یک حس در شما شده و حس تون میگه که :

نرو،نکن،مسخره ات می کنن و بلد نیستی.پس باید ریشه ی افکارمون رو پیدا کنیم و فکرمون رو عوض کنیم.

حالا بیایم فکرمونو تغییر بدیم.یعنی به جای اینکه بگیم نمی تونیم بگیم چیکار کنیم که بهتر سخنرانی کنیم؟!چطور تمرین کنم؟چه آموزش هایی ببینم؟چقدر مطالعه کنم؟چه کتابهایی می تونه بهم کمک کنه؟چطور پاورپوینت بسازم.

مثلاً من واقعاً خیلی خیلی کم دیدم که کارمندی فردا جلسه داشته باشه و همین امشب بشینه در مورد ش فکر کنه،همین امشب بشین متن سخنرانی جلسه ی فرداش رو آماده کنه و بارها اون رو تمرین کنه.این میشه همون آمادگی ارتش.به جای اینکه بدون هیچ آمادگی فردا بره سر جلسه و بخواد شروع کنه به صحبت کردن و ببینه که می ترسه.

خوب معلومه وقتی دست شما خالی باشه،وقتی ذهن تون پر باشه از نمی تونم ها، اون وقته که شما استرس بالایی رو تجربه می کنی.پس به عنوان چالش اول همه فکر کنید که چه افکاری شما رو زمین گیر کرده.تک تک اون ها رو بنویسید و به جای اون ها یک راهکاره عملی برای خودتون تعیین کنید.

ممنون که همراه من بودید.من جواد اسکندری هستم.مدرس مهارتهای ارتباطی،سخنرانی و فن بیان.

به این مقاله امتیاز دهید
5/5
اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

دیدگاهتان را بنویسید